اما حتی آن دسته از مشتریان «پیگیر محصول» که پتانسیل تبدیل شدن به مشتری احتمالی را دارند، دارای ارزشهای متفاوتی هستند. مثلا کسی که پتانسیل دارد فقط یک از ارزانترین محصول شرکت شما را داشته باشد، نسبت به کسی که های عمده متعدد و در یک دوره زمانی بلندمدت دارد، دارای ارزش کمتری برای شرکت است. بنابراین، بخشی از مسوولیت واحد این است که در یک فرآیند، مشخص کند کدام مشتریان پیگیریکننده واجد شرایط هستند که وقت و انرژی خود را صرف آنها کنید.
براساس گزارش شرکت آماری MarketingSherpa، ۷۹درصد تلاشهای بازاریابی برای تبدیل این «دنبالکنندههای محصول» به مشتری احتمالی، هیچگاه به منجر نمیشوند. بنابراین، چطور میتوان این تلاشها را سریعتر و کارآمدتر پیش برد تا هم وقت نیروهای و بازاریابی هدر نرود و هم وقت طرف مقابل؟ در اینجا رویکردی سیستماتیک برای تشخیص واجد شرایط بودن مشتریان احتمالی و همزمان جلب اعتماد آنها در یک مکالمه تلفنی ۱۰ دقیقهای عرضه میشود.
چگونه در ۱۰ دقیقه مشتری مناسب را شناسایی کنیم
دقیقه ۱: قوی شروع کنید و خودتان را در موقعیت درستی قرار دهید.
در یک مکالمه تلفنی برای معرفی محصول و تشخیص واجد شرایط بودن مشتری، خیلی مهم است که زمینهچینی درستی داشته باشید. خودتان را در موضع تصمیمگیرنده قرار دهید. قرار است طرف مقابل را تشویق کنید، نه اینکه به زور متقاعدش کنید از شما کند.
دقیقه ۲: چگونه و چرا مشتری سراغ شما آمده است؟
مشتری چگونه شما را پیدا کرده و چرا در این مرحله به شما نزدیک شده است؟ زمینه خیلی مهم است. اگر به عنوان یک مرجع به شما روی آورده، پس چندان بدون آگاهی نیست و در مورد شما اطلاعاتی دارد. اما اگر صرفا یک آگهی در سایت یا فیسبوک او را جذب کرده، چیز زیادی در مورد شما نمیداند.
دقیقه ۳: یک مرور کلی از مشتری احتمالی خود داشته باشید.
بهتر است خلاصهای کلی از اینکه مشتری چهکاره است و چه کسی است داشته باشید. هدف از این کار این است که بفهمید آیا با مقصود محصول شما همخوانی دارد یا نه. خطری که در اینجا وجود دارد این است که مشتری احتمالی شروع به پراکندهگویی کند. برای او یک محدودیت زمانی در نظر بگیرید و با پرسیدن دو سوال مرتبط، احتمال این اتفاق را به حداقل برسانید. پرسیدن سوال کمک میکند فرد مورد نظر سریعتر پاسخ مرتبط دهد.
دقیقه ۴: پلی را که مشتری میخواهد از آن عبور کند، پیدا کنید.
مشتری احتمالی شما در حال حاضر در چه موقعیتی است و در چه موقعیتی میخواهد قرار بگیرد؟ اگر پاسخ این سوالها را بدانید، اهداف نهایی آنها را جلوی ذهنشان میآورید و در موقعیتی قرار میگیرید که پلی که آنها را به هدف میرساند، برای آنها میسازید. این کار را تا پایان مکالمه انجام دهید.
دقیقه ۵: عوامل مزاحم را شناسایی کنید.
در این مرحله باید از آنها بخواهید دقیقا تصریح کنند چرا نمیتوانند به مشتری قطعی تبدیل شوند. در این مرحله تلاش میکنید مسائلی را که طرف مقابل را از رسیدن به هدف بازمیدارد، تشخیص دهید. علاوهبر اینکه به مشکلات ویژه آنها پی میبرید، فورا خودتان را در جایگاهی قرار دهید که میخواهید آن مشکل را حل کنید.
دقیقه ۶: کشف کنید که طرف مقابل از شما چه چیزی میخواهد.
قبل از اینکه تصمیم بگیرید میخواهید به آنها کمک کنید یا نه، باید بدانید چه انتظاراتی از شما دارند. اگر چیزی را انتظار دارند که از پس آن برمیآیید، خیلی راحت میتوانید هدف قرارشان دهید.
دقیقه ۷: فوریت را کشف کنید.
اگر مشکلی که مشتری احتمالی دارد اضطراری نباشد، کار شما سخت میشود و تمایل او به کمتر است. یک مشتری احتمالی واجد شرایط کسی است که چیزی را که شما عرضه میکنید، به عنوان یک اولویت بخواهد.
دقیقه ۸ و ۹: مشکلات آنها را بازگو کنید.
حالا وقت آن رسیده که اعتماد و توجه آنها را جلب کنید. اگر با دقت گوش کرده باشید، باید بتوانید بازخورد دقیقی نسبت به آنچه دوست دارند و آنچه مانع تصمیمگیری قطعی آنها میشود، نشان دهید. اگر بتوانید مشکلات و تمایلات آنها را بهتر از خودشان بیان کنید، فورا در حل مشکل با شما همراهی خواهند کرد.
دقیقه ۱۰: یا قرارداد ببندید، یا درها را.
دقیقه آخر متعلق به شما است تا مکالمه را به سرانجام برسانید. حالا دیگر باید متوجه شده باشید آیا آنها واجد شرایط محصول شما هستند یا نه.
اگر واجد شرایط باشند، باید توضیح دهید قدم بعدی در فرآیند چیست، اما اگر متوجه شدهاید مشتری مناسبی برای شما نیستند، مودبانه به آنها توضیح دهید که نمیتوانید با هم به توافق برسید. اگر کسبوکار دیگری را میشناسید که میتواند به آنها کمک کند، آنها را راهنمایی کنید. در این صورت، هم طرف مقابل و هم کسبوکار رقیبتان به حسننیت شما پی خواهند برد.
حالا تنها در ۱۰ دقیقه توانستهاید بفهمید مشتری احتمالی شما میتواند به یک مشتری قطعی تبدیل شود یا نه.
وبسایت مجله خلاقیت: خبر خوب: اگر در یک راهکار خبره هستید و از انتظارات فراتر رفتهاید؛ شما میتوانید ، درآمدها یا تقریبا هرچیزی را که اینجا به کار میآید ارتقا دهید و از سقف هم بالاتر بروید! خبر بهتر: انجامدادن این کار، آسانتر از آن چیزیست که فکرش را میکنید.
یک نده معاملات املاکی را در نظر بگیرید که برای نشان دادن مستغلات به مشتریان خارج شهر با کمبود وقت مواجه شده است. این کارگزار هزینه اقامت شبانه آنها در یک آپارتمان مجلل را به عهده میگیرد، هزینههای تغییر در پرواز آنها را پوشش میدهد و روز بعد خانهای را به آنها مید.
یا یک پزشک که تماس یک بیمار احتمالی را در روز تعطیل پاسخ میدهد و ۲۰ دقیقه را پشت تلفن صرف توضیح علائم بیماری میکند و سپس شماره موبایل شخصی خود را در اختیار بیمار میگذارد تا هر موقع نیاز به راهنمایی یا مشاوره پزشکی دارد، دوباره تماس بگیرد. آن مشتری احتمالی، اکنون از بیماران دکتر است و بسیاری از دوستان خود را به دکتر ارجاع داده است.
5 مورد از بهترین روشها برای تهییج مشتریان
مثالهایی از این دست، یک موضوع مشترک داشتند: از ابتدا تا انتها، این افراد کاسب و تیم آنها، مشتریان خود را تحریک و تهییج کردند. یا به قول بازاریها، آنها تجربه مشتریان خود را بهینهسازی کردند.
وقتی که یک تجارت و کسبوکار، مشتری به دست میآورد، اولین وظیفهاش این است که تجربه مشتری را بهینهسازی کند. تمام. اگر این کار با موفقیت انجام شود، سپس این ارتباط میتواند گسترش پیدا کند و مشتریان ارجاعی و تجارت دوباره با همان مشتری میتواند به شکل تصاعدی افزایش یابد. در ادامه، پنج مورد را بیان میکنیم که با انجام دادنشان میتوانید تجربه هرکدام از مشتریان خود را بهینهسازی کنید.
1. میخ برداشت اول را محکم بکوبید– به سرعت.
دریچه برقرارکردن یک برداشت اولیه قوی با مشتریان روز به روز در حال کوچکترشدن است. در یکی از مطالعات چاپ شده در مجله علوم روانشناختی، جنین ویلیس و الکساندر تودوروف، از روانشناسان شهر پرینستون، نشان دادند که در ملاقات اول، تنها یکدهم ثانیه کافیست تا برداشت اولیه از شخصی صورت بگیرد.
دو پژوهش دیگر، زمان طولانی هفت ثانیه را برای شکلگرفتن برداشت اولیه مشخص کردند. بنابراین، در بهترین حالت شما تنها چند ثانیه فرصت دارید تا این کار را انجام دهید، مرحله اولیه در بهینهسازی تجربه مشتری خود:
خوشامدگویی را به بهترین نحو انجام دهید.
پژوهشهای صورت گرفته اهمیت اشارههای غیرکلامی را نشان میدهد. به خصوص مطالعات آکسفورد به این نتیجه رسید که ارتباطات غیرکلامی، ۴.۳ برابر بیشتر از ارتباطات شفاهی تاثیر میگذارند.
در موقعیتهای رو در رو، بهتر است که از لباسی رسمی و حرفهای استفاده کنیم و در به نمایش گذاشتن حرکات مناسب، نگرشی مثبت، برقرار تماس دیداری دوستانه، یک لبخند و نگاهی با اطمینان کار کنیم. سپس، چهار مرحله بخش شفاهی خوشامدگویی خود را تمرین کنید: خود را معرفی کنید، اسم یکی از مشتریان ارجاعی یا مشتریان معروف و شناخته شده خود را بیاورید، یک سخن تاثیرگذار بگویید و سوالی بپرسید که روی فراهمکردن یکتایی و ارزش، متمرکز شده باشد.
تکلیف خود را انجام دهید.
شما به ارتباطات واقعی تجاری نیاز دارید تا تدوام ارتباطات خود با مشتریان را گسترش دهید. سعی کنید تا از طریق شبکههای اجتماعی و حتی وبسایت خود مشتریان با آنها آشنا شوید؛ شما از این طریق با عکسها، اطلاعات مربوط به کسب و کار، محافل، سرگرمیها و علایق خاص آنها آشنا میشوید.
تمامی مخاطبان شما به بحث درباره موضوعات خاصی علاقه دارند، و داشتن ایدهای درباره نقاط ارتباطی محتمل با مشتریان بسیار هوشمندانه است. این ارتباطات، میزان بیشتری از اعتماد و تقدیر را در مشتریان احتمالی و مشتریان جدید تقویت میکنند، و مقاومت آنها در برابر داد و ستد با شما را کاهش میدهند.
2. انتظاراتی را تعیین کنید که بتوانید ۱۰۰ درصد اوقات از آنها فراتر بروید
برداشتهای مطلوبی که با عملکرد قوی پشتیبانی نمیشوند، بیارزش هستند. موسسه تحقیقاتی هریس، در گزارش سال ۲۰۱۱ خود مبنی بر تاثیر تجربه مشتریهای نرم افزار Oracle، به این نتیجه رسیدند که ۸۶ درصد از مصرفکنندگان، پول بیشتری را برای تجربه خدمات بهتر پرداخت میکنند، و ۸۹ درصد از مشتریان بعد از تجربه خدمات پس از ضعیف، رابطه تجاری خود با آن شرکت را متوقف کردهاند.
این مراحل به شما کمک میکنند تا خدمات پس از مشتری را به عالیترین شکل انجام دهید: اولا، در طول معامله، از مشتریان خود بپرسید که مهمترین مساله برای آنها چیست و چه کاری باید برای آنها صورت بگیرد تا احساس رضایت کامل داشته باشند. سپس، مشخص کنید که آیا شیوه داد و ستد شما میتواند مطابق دیدگاهها و نیازهای آنها باشد یا خیر؛ اگر اینگونه نباشد، راههای جایگزین و در عین حال به صرفهای برای محصولات و خدمات خود پیشنهاد کنید.
3. رویدادهای برجسته مبادلاتی و ارتباطی خود را با مشتریان در ارتباط بگذارید و آنها را جشن بگیرید
رویدادهای برجسته مبادلاتی، رویدادهایی هستند که مشتریان را به سمت تجربه سوق میدهند. ارتباطهای عادی در طول یک معامله، به سوالات مشتریان قبل از این که سوالی از آنها پرسیده شود، جواب میدهند و به آنها آسودگی خاطر میدهد و تضمین میدهد که این مبادله و ارتباط با موفقیت روبرو خواهد شد.
به عنوان مثال، شرکت خرده تامین کننده ادوات مهمانی شیندیگز، شما را از وضعیت تمام مراحل سفارشتان آگاه میسازد و در طول این فرآیند از شما تقدیر میکند. در قسمت بعد، یکی از پنج ایمیلی که آنها برای یک سفارش فرستاند، آمده است: "تاد عزیز، که به عنوان مشتری روز شیندیگز انتخاب شدی،"
تبریک، شما در حال حاضر محبوبترین مشتری ما هستید! اگر الان پیش شما بودیم، قطعا میزدیم قدش! تا این لحظه، سفارش شما توی مسیر مجازی قرار داره و به زودی به بهترین شرکت تامینکننده در جهان میرسه! به محض این که اقلام شما رو بفرستیم، یک ایمیل باحال و سرگرمکننده دیگه از ما دریافت میکنید…
درباره یک موضوع صحبت کنید که توجه مشتریان را جلب میکند!
رویدادهای برجسته ارتباطی، رویدادهای رخ داده در زندگی مشتریان شما و علایق آنهاست. اگر شما روز تولد مشتری هایتان به آنها زنگ بزنید، چه اتفاقی میافتد؟ من هر ساله ۷۰۰ تماس تلفنی با مشتریان برقرار میکنم تا تولدشان را تبریک بگویم، نه از طریق ایمیل! چه اتفاقی میافتد اگر هر ساله در تاریخ اولین سفارش آنها یک کارت یادبود سالیانه بفرستید؟ چه اتفاقی میافتد اگر درباره سرگرمیهای مشتریان خود جستجو کنید و مقالههای سرگرمکنندهای در رابطه با آنها به اشتراک بگذارید؟
اگر با مشتریان خود در تماس نباشید، کاملا خارج از دسترس خواهید بود.
4. کاری کنید که آنها دوباره برگردند
به هر دلیلی، بیشتر صاحبان مشاغل، ارزش عمر مشتریان خود را محاسبه نکردهاند. اگر این کار را میکردند و اگر در ادامه برنامههایی برای تقویت این رابطه داشتند، تجارتهای بیشتری با مشتریان خود برقرار میکردند.
در ادامه مثالی میآوریم: در طول سالهای پیش، شرکت من به احتمال زیاد برای مشتریان کلیدی از ۱۰ شرکت تامینکننده که هیچ تلاشی برای دوم نداشتند، استیک هایی اری کرده و به عنوان هدیه برای آنها فرستاده است.
اما دو سال پیش، برای هرکدام از ۵۰ مشتری، یک هدیه کریسمس از طرف شرکت استیکهای شیکاگو فرستاد. در ماه نوامبر بعد از ، شرکت استیکهای شیکاگو، خلاصهای از سفارشهای قبلی را برای ما میفرستاد که به ما این امکان را میداد تا اگر بار دیگر خواهان فرستادن هدیه به مشتریان خود هستیم،
فقط یک تیک در کادر بگذاریم. این اسناد، حاوی فهرستی از مشتریان به همراه آدرس پستی آنها، هدیهای که سال قبل دریافت کرده بودند و پیام تبریک تعطیلات همراه با هدیه بود. چه جالب! شرکت استیکهای شیکاگو زندگی را برای ما آسانتر کرده است و راه حلی برای برگرداندن مشتریان ما ارائه کرده است.
5. میخ برداشت آخر را محکم بکوبید!
در طول هر مبادله ای، مرتبا مشتریان خود را بررسی کنید. پیشخدمتهای ماهر این کار را مکررا در طول سرو غذا تکرار میکنند. یک دندانپزشک این کار را در طول درمان انجام میدهد. مشاغل هوشمند این کار را دائما در طول مبادله و بعد از آن انجام میدهند و اگر به اندازه کافی هوشمند باشند، این کار را در تمام طول عمر مشتری انجام خواهند داد. اگر مشکلی باشد، آنها به جای این که بعدا از آن اطلاع پیدا کنند، زودتر باخبر میشوند.
شما باید هر دادوستدی را با قدرت تمام کنید و برداشت ماندگاری را از خود به جای بگذارید که مراحل را برای سفارش، یا مشتری احتمالی بعدی هموار کند.
یک مثال: عکاس فراموشنشدنی مراسم ازدواج ما. او و گروهش بیش از ۱۲۵۰ عکس از روز ویژه ما گرفتند. من و همسرم ساعتها وقت گذاشتیم تا از بین آنها ۱۵۰ عکس برای آلبوم و قاب عکسهای خود انتخاب کنیم.
تصور کنید که ما چقدر شگفتزده شدیم وقتی برخلاف قرارداد، او کل آلبوم را به ما تحویل داد و سپس گفت: «هدیهای ویژه برای شما دارم.» او سپس یک سیدی به ما داد که حاوی تمام عکسها بود و گفت: «شما زوج ویژهای هستید. از خاطرات خود تا ابد لذت ببرید.» این واقعا پایایی قدرتمند بود!
چه شغلی بزرگ داشته باشید چه کوچک، شما باید کار را با قدرت به اتمام برسانید. همین امروز روی این پنج مرحله کار کنید تا مشتریان خود را تحریک و تهییج کنید. اگر این کار را انجام دهید، مشتریان شما عاشق شما خواهند شد و تا ابد از شما خواهند کرد.
1- جیمز ماهون: کشف خواسته های مردم
مشتری دائم شما را متعجب می کنند اما آنها تنها افرادی نیستند که باید در نظر گرفته شوند.
جیمز ماهون، گزارشگر تلویزیون CBS و مشاور بازاریابی پیشنهاد می کند: «به کسانی که مشتریان پایه شما نیستند بی توجهی نکنید. این افراد معمولا بیشترین درس را به شما می دهند.»
کمپانی ها با گسترش محدوده تحقیق در مورد مشتریان معمولا فرصت های جدیدی کشف می کنند.
2- پیپ لاجا: بهینه سازی نرخ تبدیل پول
پیپ لاجا، بنیانگذار «ConversionXL»، می گوید فرآیند، از هر تاکتیکی مهم تر است. «اگر فقط بر تاکتیک ها تمرکز دارید، در اشتباهید؛ سعی کنید بر فرآیند بهینه سازی نرخ تبدیل تمرکز کنید. این کار نیاز به تحقیق عمیق و آزمایش های بسیار دارد.»
فرضیه ها و نظریه ها باید دائم مورد چالش قرار بگیرند. لاجا ادامه می دهد: «مهمترین نکته در بهینه سازی نرخ تبدیل پیدا کردن مسائل اصلی است. اگر نمی دانید با تغییر عناصر مختلف در وب سایت تان چه تغییراتی به وجود می آید، وقت خود را تلف کرده اید.»
11 ترفند بازاریابی از بازاریاب های بزرگ دنیا (Slideshow)
3- نوح کاگن: تبدیل مخاطبان ایمیلی به مشترکین
نوح کاگن، بنیانگذار SumoMe، می گوید: «با مخاطبان خود مطالب جالب و مرتبط به اشتراک بگذارید تا اعتماد و وفاداری آنها را به دست آورید.»
برای اطمینان از این که مشتریان ایمیل شما را باز خواهند کرد از این پنج عنصر استفاده کنید:
1- موضوع (subject) قدرتمند
2- همسو بودن با نیت مشتری
3- عکس های جذاب
4- ایجاد فراخوان
5- بهینه سازی برای موبایل
4- مایک آلتون: فعالیت مثبت و اثرگذار در لینکداین
شبکه های اجتماعی کمی شلوغ شده اند. اگر افرادی را دنبال کنید که محتوای با مفهوم و مفید به اشتراک می گذارند می توانید از دیدن پیام های غیر ضروری جلوگیری کنید.
مایک آلتون، نویسنده سایتی در مورد شبکه های اجتماعی، می گوید: «بهترین توصیه من برای اعضای لینکداین این است که در انتخاب افرادی که دنبال می کنید دقت کنید. در استفاده از این شبکه باید بسیار محتاط باشید.»
در لینکداین، برخلاف فیس بوک، کسانی را دنبال کنید که نمی شناسید تا ارتباطات جدیدی را آغاز کنید. از این طریق هر بار که وارد لینکداین می شوید، به جای دیدن پست های تکراری که احتمالا در فیس بوک دیده اید، یک مبادله اطلاعاتی پر ثمر وجود خواهد داشت که همیشه برای دیدن آن اشتیاق خواهید داشت.
11 ترفند بازاریابی از بازاریاب های بزرگ دنیا (Slideshow)
5- برایان آیزنبرگ: اهمیت روابط با افراد تاثیرگذار
بازاریاب های باهوش، به جای تلف کرن ساعت ها و روزها برای جذب مخاطب، از نفوذ و قدرت دیگران به نفع خود بهره می برند. افراد تاثیرگذاری در شبکه های اجتماعی هستند که نیم میلیون فالوئر و 200 هزار دنبال کنند ه در Pinterest دارند و سال هاست که به جمع آوری طرفدار می پردازند. آنها تمام دشواری های جذب مخاطب را انجام داده اند و تنها کاری که شما باید بکنید، برقراری ارتباط با این نوع افرباد یا شرکت هاست اما به یاد داشته باشید این گونه بازاریابی (Influencer Marketing) یک معامله تراکنشی نیست بلکه رابطه ادامه دار است. برایان آیزنبرگ نویسنده و بنیانگذار و مدیر بازاریابی IdealSport می گوید: «اگر به چنین بازاریابی علاقه دارید، باید وقت کافی برای شناختن این افراد و اهداف شان بگذارید.»
6- دارمش شا: بازاریابی درون سو (Inbound Marketing) نیاز به محتوا
برندها در همه جای دنیا به محتوا علاقمند هستند و این علاقه، علاقه ای کاملا منطقی است. کسب و کارهایی که به دنبال محصولات و خدمات خود هستند پول های زیادی را برای تبلیغاتی خرج می کنند که هرگز دیده نمی شود. در واقع باید کسب و کارها بودجه بازاریابی خود را هوشمندانه مدیریت کنند. دارمش شا، مدیر بازاریابی HubSpot و بنیانگذار Inbounding می گوید: «اولین کاری که باید انجام شود ایجاد محتوا در روزهای ابتدایی شروع کسب و کار است.»
دارمش شا به این دو دلیل محتوا را در رأس اولویت ها قرار می دهد: اول، بازاریابی فقط به معنای پیدا کردن مشتری برای محصولی که تولید کرده اید نیست. در واقع اطلاع داشتن در مورد بازار کارتان نیز بسیار مهم است. دوم، بازاریابی درون سو زمان بر است و نیاز به سرمایه گذاری بلندمدت دارد؛ بنابراین هر چه شما زودتر شروع کنید، برای تان بهتر خواهد بود.
7- الکس اتینگر: تمرکز تبلیغات بومی بیش از روی تعهد به مشتری است
طبق پیش بینی eMarketer هزینه تبلیغات بومی آمریکا از 3.2 میلیارد در سال 2014 به 8.8 میلیارد دلار در 2018 خواهد رسید. الکس اتینگر مدیر تبلیغات شرکت ContentClick پیشنهاد می کند: «دست از خودخواهی بردارید و اعتماد مشتری را جلب کنید تا به شما متعهد شود. بسیاری از برندها بیش از حد بر چیزهایی متمرکز می شوند که می خواهند عرضه کنند (کوپن، پیشنهادهای ویژه و .) و این مسئله آنها را از درگیری و ارتباط دو طرفه با مشتریان دور می کند.»
11 ترفند بازاریابی از بازاریاب های بزرگ دنیا (Slideshow)
8- آرجن دِو آرورا: ایجاد هدف جدید، تقسیم بندی و سنجش
آرجن دِو آرورا، رئیس شرکت Retargeter و بنیانگذار Immediately می گوید: «برندها باید تبلیغات شان را بخش بندی و هدف گذاری کنند. راز موفقیت در این کار ایجاد چند کمپین بر اساس قسمت های منحصر به فرد وب سایت های این برندهاست.»
هر مشتری مسیر متفاوتی را طی می کند. در تبلیغات از ایده بازاریابی جامع دوری کنید و سعی کنید تبلیغات متفاوت و مبتکرانه ای داشته باشید.
9- موری نیولندز: با نشریه های همفکر مشارکت کنید
نکته ای که در مورد عصر دیجیتال دوست دارم، در دسترس بودن دانش حرفه ای است. اگر بخواهم چیزی از ریچارد براتسون بیاموزم، ستون او را در مجله آنترپرونر می خوانم. بسیاری از متخصصان به این نشریه ها کمک می کنند و از این راه در مقابل مخاطبان شان قرار می گیرند.
موری نیولندز، بنیانگذار سایت due.com، در مورد تهیه محتوای مدیریت پیشنهاد می کند: «نشریه هایی که بازار شما را تحت تاثیر قرار می دهند، پیدا کنید و با آنها همکاری کنید. با ایده های بزرگ و محتوای مناسب، خود را به عنوان یک مدیر معرفی کنید. در مورد تمام صنعت کاری تان مقاله بنویسید نه فقط در مورد علاقه مندی های خودتان.
10- الکس دبلوف: استفاده از ویدئوهای کنشگرایانه
الک سدبلوف، مدیر بخش تبلیغات ویدئویی شرکت Virool، به کارآفرینان می گوید: «ویدئو را به عنوان قسمتی از فرآیند انگیزشی ببینید نه بر اساس بازخوردی که دریافت می کند. هنگامی که مخاطبان درست خود را بیابید، آنها به نفع شما عمل خواهند کرد و ویدئوها بیشتر و بیشتر به جریان می افتند.»
درباره این سایت